از تو میترسند سردار! انتحارشان سکته از ترس است
یادداشت/غلامرضا بنی اسدی
به گزارش خبرگزاری بسیج خراسان رضوی از مشهد مقدس،ما با شهادت تمام نمیشویم، آغاز میشویم. این را از تو آموختهایم سردار! مگر تو تمام شدی که ما به پایان فکر کنیم؟ تو در گسترهای بینهایت و در زمانی بیپایان ایستادهای و تیغ در صفِ خصم میکشی.
شهدای چهارشنبه هم سربازانِ پابهرکاب تو هستند در این جهاد مقدس، تو تیغ میزنی و آنان میافتند. ما شهید میشویم و آنان میمیرند. ما زندگی را از گذر شهادت جاودانه میکنیم و آنان در ترسِ خویش، سکته میکنند.
مگر چیست انتحار جز سکته انسانیت؟ آنان از تو میترسند. از هرکه پا به راه تو باشد میترسند. میبینند که هیبتت در هیئت شهادت پر ابهت تر شده است. به همین خاطر است که میترسند و خود را منفجر میکنند تا ترکشی به گوشه عکست بخورد.
به همین هم دلخوش هستند بی دل و جرات های ترسو. به فصل نبرد رودررو، نامت تفنگ را از دستشان میانداخت. صدای قدمهایت، فرسنگ، فرسنگ فراریشان میداد. روی خاکریز که میایستادی، تا آسمان قد میکشید خاکریز و آنان در سنگرهای خود، مرده نفس میکشیدند از ترس. حالا هم میترسند.
تفالههای باقیمانده تروریستها آنقدر میترسند که خود را منفجر میکنند تا غباری عارض نگاهت شود. از حضور تو در میان مردم میترسیدند و حالا از حضورِ مردم در حریمت هم وحشت دارند. مردم را میکشند اما نمیدانند هماندیشان تو را نمیشود کشت.
ما با شهادت زندهایم. ما زندهایم که شهادت را نفس بکشیم. کور خواندهاند آنانی که میپندارند پیکرهای تکهتکه شده را مرگ با خود میبرد. از هر پاره پیکرمان، از هر قطره خونمان، از هر نفس شهیدانمان قدرتی برخواهد خواست که تکفیر و ترور و صهیونیسم را یک جا در هم بکوبد.
نمیدانند انگار که قطرات خون شهیدانمان به هم میپیوندد و سیل راه میاندازد. این سیل زمین را طهارت میدهد از لوثِ وجود تکفیر و تروریسم و صهیونیسم. بدانند این را که سیلها به هم میپیوندد و دریا میشود. باز به هم دست میدهند دریاها و اقیانوس میشوند.
ابرهای بعدازاین، از اقیانوسهایی تغذیه خواهند کرد که به قضای شهادت، ظلمت را فرو خواهند شست. شهدای زائر حاجقاسم، راه روشن او را میروند. هرکدامشان راهبر قبیلهای خواهند شد که بر هدم جنایت و جنایتکاران، کمر به غیرت خواهد بست و آستین به همت بالا خواهد زد تا بشکند شجره خبیثه داعشیسم را آن گونه که حاجقاسم بنیادِ دولتشان را در هم شکست. بدانند جانیان که ما با شهادت آغاز میشویم. ما را "برخاستنِ دوبارهای" است.
خواهند دید آنان که "افتادن و به خون کشیدنمان" را آرزو میکنند. ما را برخاستنِ هزارباره است. است و هر بار آنان را از پا خواهیم انداخت. ما را جغرافیای سلف کربلا و تاریخ سلف عاشورا است ما خلفِ به شهادت حیات یافته سید الشهداییم. بگو ببینند برخاستنِ دوباره ما را...